~♡*پیوند خونین*♡~p27
براید استایل بغلش کرد : اینجوری بهتری ؟
رِی سرش را روی بازوی چینوکو گذاشت و چشمانش را بست
چینوکو گونه اش را بوسید و سرش را نوازش کرد : شبت بخیر آرامشم
رِی ریز ریز خندید و پس از دقایقی خوابید
*در عمارت*
بعد ۲ ساعت چرخش در شهر به عمارت رسیدند
چینوکو بخواطر بهم نخوردن خواب رِی در شهر چرخید تا دیرتر برسند
پیاده شدند و چینوکو رِی را تا اتاقش برد
روی تخت گذاشت
رویش پتو کشید
و بی صدا از اتاق خارج شد تا لوازم قافلگیری رِی را آماده کند
*بیدار شدن رِی*
رِی بیدار شد و به خودش کش و قوس داد
اطراف را نگاه کرد
یه جعبه روی میز دید که از داخلش صدا می آید : میووووو
سمت جعبه رفت
درش را باز کرد
با یک بچه گربه ی سفید پشمولی مواجه شد
با ذوق بغلش کرد و نوازشش کرد و با او بازی کرد
به گردنش دقت کرد
نوشته ای وصل بود: follow me (دنبالم بیا)
به گربه لبخند زد : کجا بیام کوچولو ؟
گربه از بغلش بیرون پرید و سمت در رفت
به در پنجه زد : میو (بازش کن)
در را باز کرد
راهرو تزئین شده بود
تزئین ها به سمت یکی از اتاقا میرفتند و مسیری ساخته بودند
گربه به سمت همان اتاق هدایتش کرد
در را آرام و با تردید باز کرد
وقتی تو رفت با یک عدد ددی رو به رو شد
یک گل رز یخی و براق تو دهنش بود و با چشمای ارامش بخشو جذاب نگاهش میکند
پشتش پر بادکنک و ریسه با تم سفید آبی بود
وسط اتاق یک میز بود که به آن تکیه داده
رقص نور اتاق را در بر گرفته
روی دیوار خوشگل با ریسه نوشته i love you , your so lovely
...
پارت بعد پس فردا
رِی سرش را روی بازوی چینوکو گذاشت و چشمانش را بست
چینوکو گونه اش را بوسید و سرش را نوازش کرد : شبت بخیر آرامشم
رِی ریز ریز خندید و پس از دقایقی خوابید
*در عمارت*
بعد ۲ ساعت چرخش در شهر به عمارت رسیدند
چینوکو بخواطر بهم نخوردن خواب رِی در شهر چرخید تا دیرتر برسند
پیاده شدند و چینوکو رِی را تا اتاقش برد
روی تخت گذاشت
رویش پتو کشید
و بی صدا از اتاق خارج شد تا لوازم قافلگیری رِی را آماده کند
*بیدار شدن رِی*
رِی بیدار شد و به خودش کش و قوس داد
اطراف را نگاه کرد
یه جعبه روی میز دید که از داخلش صدا می آید : میووووو
سمت جعبه رفت
درش را باز کرد
با یک بچه گربه ی سفید پشمولی مواجه شد
با ذوق بغلش کرد و نوازشش کرد و با او بازی کرد
به گردنش دقت کرد
نوشته ای وصل بود: follow me (دنبالم بیا)
به گربه لبخند زد : کجا بیام کوچولو ؟
گربه از بغلش بیرون پرید و سمت در رفت
به در پنجه زد : میو (بازش کن)
در را باز کرد
راهرو تزئین شده بود
تزئین ها به سمت یکی از اتاقا میرفتند و مسیری ساخته بودند
گربه به سمت همان اتاق هدایتش کرد
در را آرام و با تردید باز کرد
وقتی تو رفت با یک عدد ددی رو به رو شد
یک گل رز یخی و براق تو دهنش بود و با چشمای ارامش بخشو جذاب نگاهش میکند
پشتش پر بادکنک و ریسه با تم سفید آبی بود
وسط اتاق یک میز بود که به آن تکیه داده
رقص نور اتاق را در بر گرفته
روی دیوار خوشگل با ریسه نوشته i love you , your so lovely
...
پارت بعد پس فردا
- ۳.۴k
- ۰۸ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط